از جمله حقایق علمی مسلّم این است که فقط انسان نیست کهروزه میگیرد، برای علمای علوم طبیعی، روشن و آشکار شده است که به غیر از انسان بسیاری از موجودات زندهی دیگر هستند که دورههایی از حیات خود را با روزهداری به سر میکنند یا به طور اجباری و به دلیل کمبود غذا یا شرایط سخت و نامساعد محیطی که مشهور هستند به خواب زمستانی یا تابستانی از جمله آنها، شتر، اژدها، خرس قطبی، قورباغهها، انواع مختلف جوندگان، ماهیها و پرندگان، یا این که به طور اختیاری به عنوان یک مرحله از مراحل زندگی که در میان حشرات مشهور است به دورهی پیله بافی به طوری که حشره مدّت معینی در داخل پیلهی خود میماند و بعد از آن خارج میشود و وارد مرحلهی جدیدی میشود که با مرحلهی اول آن متفاوت است و حشره در این مرحله نشاط و سرزندگی بیشتری از قبل دارد و بهتر از قبل میتواند خود را با محیط اطرافیانش هماهنگ کند.
دانشمندان روزه را یک پدیدهی حیاتی فطری میدانند که زندگی سالم و کامل بدون آن ادامه نمییابد و همهی مخلوقات در دوران زندگی خود به بیماریهایی مبتلا میشوند که باعث میشوند از غذا خوردن دوری کنند. وقتی که او خود به خود اقدام به روزهداری نکند.
در این جا حکمت الهی در این فرضیهی ارزشمند آشکار میگردد و روزه به موجودات کمک میکند تا با کمترین مقدار ممکن غذا و ادامهی حیات سالم طبیعی، خود را هماهنگ و سازگاری کند.
همچنین علوم جدید و روز ثابت کردهاند که روزه باعث میشود، موجودات زنده از مبتلا شدن به بسیاری از بیماریها در امان باشند و به شکل اساسی کمک میکند تا از بیماری از این بیماریها بهبود یابد.
روزهداری در نزد انسان
انسان از آغاز حیات بشری روزه را شناخته است و با آن سر و کار داشته است و اسناد تاریخی بر این حقیقت تاکید دارند، در نقش و نگارهای به دست آمده در معبدهای فراعنهی مصر و در برگهای کاغذی مصری آمده است که مصریان قدیم روزه میگرفتند، به ویژه در ایام فتنه و جنگ بر حسب مقداری که آداب و ارزشهای دینی شان بر آنان غلبه داشت.
همچنین ثابت شده است که هندوها، برهماییها و بوداییها نیز با روزه آشنا بودهاند و آن گونه که کتابهای مقدسشان بر آنان تکلیف میکرد روزه میگرفتند و یونانیها، رومیها، ایرانیها و سایر نژادها و ملتهای قدیم نیز با روزه آشنایی داشتهاند و شاید ابوقراط که در قرن پنجم قبل از میلاد میزیسته است و ملقب به پدر طب بوده است، اولین کسی است که روشهای روزهداری تدوین نموده است و از برخی کاربردهای درمانی آن در یونان قدیم پرده برداشته است، در دورهی بطلمیوسیان پزشکان اسکندریه برای بیماران خود توصیه میکردند که جهت شفا یافتن از مریضیها و کوتاه شدن دروهی درمان روزه بگیرند.
ادیان آسمانی سابق نیز با روزه آشنا بودهاند و آن را بر پیروان خود واجب میدانستند، بنابراین یهودیان و مسیحیان نیز با روزه آشنا بودهاند و روزهی خاص خود را داشتند و مسلمانان نیز با آن آشنا شدند و دلیل این سخن فرمایش خداوند متعال است که میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُتِبَ عَلَیۡکُمُ ٱلصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ﴾[البقره: ۱۸۳].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! روزه بر شما فرض شده است همان گونه که بر کسی که پیش از شما بودند؛ فرض شده بود، تا پرهیزگار شوید».
اما روزه طبیعتاً در نزد امتهای گذشته از لحاظ معنا و روش آن با روزه در شریعت اسلام و آنچه که مسلمانان در روزهداری به آن پایبند هستند، متفاوت میباشد.
حکمت الهی روزه
خداوند متعال روزه را بر بندگانش مقرر کرد تا به وسیلهی آن به او نزدیک شوند و نفس خودشان را تزکیه و دلهایشان را پاک کنند و به واسطهی آن خود را از غل و زنجیرهای کینه و دشمنیها و قید و بندهای شهوتها و هواهای نفسانی و طمعورزیهایی که بر آنان سیطره مییابند، خلاص کنند و مانعی برای راههای نفوذ شیطان به درونشان باشد و روابط محبت و برادری بینشان تقویت گردد و از شر و بدیها و گناهانی که دامن گیرشان میشود، خود را برهانند و بدنهایشان را از سمهای خوردنیها و آشامیدنیها که در آنها انباشته شده است، پاک کنند و از بسیاری از بیماریهای روانی، اجتماعی و جسمی شفا یابند، همهی این امور و مواردی دیگر که فراوان هستند در این فرمایش خداوند متعال تجلی مییابد: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُتِبَ عَلَیۡکُمُ ٱلصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُون﴾[البقره: ۱۸۳].
در این آیه خطاب خداوند عزیز و والا مرتبه به بندگان مومناش است نه کسی دیگر، چون آنان برای اجرای اوامر خداوند مستحقتر و شایستهتر هستند و به این دلیل که به آنان یادآوری شود که روزه به عنوان یک شریعت برای کسانی که قبل از آنان بودهاند، مقرر شده بود و هدف از آن حاصل شدن تقوای ترسیم شده در آن فرمایش خداوند متعال است که میفرماید:﴿لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ﴾ و تقوی جز با پیروی انسان از همهی آنچه که خداوند عزیز و والا مرتبه به آن امر کرده است، حاصل نمیشود و اینکه انسان باید فرستادهی خداوند را تصدیق کند و به راه او برود و از روش محکم و استوار او و صراط مستقیم وی تبیعت کند به هرچه که خداوند و رسول او از آن نهی کردهاند، پایان دهد و از راههای شیطان و یاران او دوری کند و نفس را از هوی و هوس نهی کند، در این صورت است که تقوی در دل حاصل میشود و در پی آن خضوع و خشوع در مقابل خداوند متعال در نهان و آشکار و تصدیق این امر توسط اعضاء به وسیلهی عمل کردن به آن حاصل میگردد که این به زندگی همراه با سعادت و خوشی در دنیا و نایل شدن به رضای خداوند متعال و رسیدن به رحمت او و نایل شدن به جوار او در آخرت منجر میشود و آخرت بهتر و ماندگارتر است.